امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

عزیزهای دل

گربه ی شکمو

1390/2/29 1:29
نویسنده : مریم هاشمی
775 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدا

گربه ی شکمو

 

niniweblog.com

یکی بود یکی نبود

زیر گنبد کبود

یه گربه ی نازنازی بود

شیطون و اهل بازی بود

زرنگ بود و بلا بود

شکمو و ناقلا بود

از بس که بازیگوش بود

همش دنبال موش بود

به نام خدا

گربه ی شکمو

 

niniweblog.com

یکی بود یکی نبود

زیر گنبد کبود

یه گربه ی نازنازی بود

شیطون و اهل بازی بود

زرنگ بود و بلا بود

شکمو و ناقلا بود

از بس که بازیگوش بود

همش دنبال موش بود

niniweblog.com

کمین می کرد یه گوشه

به هوای آقاموشه

موش می گرفت اون ناقلا

بعدش می خورد ،با اشتها

یه روزی گربه ی ما،

گربه ی شیطون بلا

رو پشت بوم راه می رفت

پایین و بالا می رفت

یه دُکّون ِ قصّابی دید

از پشت بوم پایین پرید

به عشق گوشت تازه

رفت دمِ اون مغازه

niniweblog.com

یه قصاب سبیلو

با ساطور و با چاقو

گوشتا را تکه می کرد

میذاشت توی ترازو

niniweblog.com

دهن پیشی پرآب شد

از گشنگی بیتاب شد

میو میو را  سرداد

به قصابه خبرداد:

که من دلم گوشت میخواد

جیگر میخواد دل میخواد

قصابه تا اونو دید

اخمی کرد و دادکشید:

niniweblog.com

پیشته پیشته گربه ی بلا

برو برو اینجا نیا

من به تو گوشت نمیدم

دل و جیگر نمیدم

پیشی بی صبر و تاب

نگاهی کرد به قصاب

گفت آقای سبیلو

آقای چاق ِ اخمو

گوشت نمیدی دنبه بده

دل نمیدی قلوه بده

niniweblog.com

قصابه باز دادکشید

هوار و فریاد کشید:

گربه ی بی چشم و رو

گم شو دیگه، برو برو

پیشی حسابی بور شد

رفت و از اونجا دور شد

خسته و سر در گریبون

نگاهی کرد به آسمون

از قصابه خیری ندید

رفت و رو پشت بوم پرید

خسته و زار و ناامید

رو پشت بوم دراز کشید

با خودش می گفت:

حالا که چیزی نخوردم

گشنه و ناشتا موندم

niniweblog.com

تو دلم میگم:

این گوشتای گندیده

پیف!پیف! پیف!بومیده!

شاید که باورم  بشه

دلم یه کم خنک بشه!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

رخساره
29 اردیبهشت 90 2:15
عکس نوگل زندگیتان را در تابلو فرش ماندگار کنید .
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عزیزهای دل می باشد